داستان برند شخصی من
اگر وارد صفحه اصلی گوگل شوید و عبارت ” محبوبه رمضانیان” را در این صفحه جستجو کنید، به تعداد زیادی از ویدیوها و مصاحبهها و برنامههای آموزشی در حوزه زخم بر خواهید خورد. علیرغم اینکه بیشتر از دو سال از زمان خروج من از بازار درمان زخم میگذرد و باوجوداینکه من با تلاش، بسیاری از رکوردهای نام خودم را در این مبحث در گوگل حذف کردهام، اما همچنان تعداد زیادی از نتایج گوگل در مورد “من” به حوزه درمان زخم بازمیگردد. چرا این اتفاق افتاده است؛ درحالیکه من نه پرستار هستم و نه درمانگر زخم؟ چرا همچنان من هر هفته با تماس 3 تا 4 بیمار جدید برای کمک به درمان زخم مواجه میشوم؟ و چرا هنوز بسیاری از پرستاران شاغل در بخشهای مختلف بیمارستانی برای دریافت مشاوره با من تماس میگیرند؟
این رویداد به دنبال یک فرایند نسبتاً کوتاه و درعینحال تخصصی برای بهبود برند شخصی توسط “من” صورت گرفته است. منظورم از فرایند نسبتاً کوتاه، تقریباً 3 سال است؛ بنابراین اگر حوصله فعالیت تخصصی و مداوم بر روی این مسئله را حداقل برای سه سال ندارید، این کتاب چندان به درد شما نخواهد خورد؛ اما اگر دوست دارید که بعد از سه سال بهعنوان یک پرستار تخصصی در هر حیطهای که به آن علاقهمندید توسط افراد (مدیران بیمارستان، پزشکان، شرکتهای دارویی و تجهیزات پزشکی و یا بیماران) شناخته شوید، وقت آن است که با دقت این کتاب را خوانده و از آن برای پیشرفت خود استفاده کنید.
آغاز
زمانی که اولین بار در حوزه برند شخصی اطلاعاتی را دریافت کردم، با شروع کارم در یک شرکت تجهیزات پزشکی بهعنوان سرپرست بازاریابی و فروش واحد درمان زخم مصادف بود. در این زمان با اینکه این مقوله برای من بسیار ناآشنا و غریب بود، اما باید تمام تلاش خودم را برای فروش و بازاریابی محصولاتم -که از یک برند مشهور جهانی در این دسته بودند- میکردم. بعد از مدت کوتاهی متوجه شدم که باوجود اطلاعات نسبتاً خوب من از مباحث بازاریابی و فروش، تنها راه یا بهتر است بگویم سادهترین راه برای متقاعد کردن بازار هدفم برای خرید محصولات شرکت، تبدیلشدن به یک پرسونال برند در همین زمینه بود. چراکه این بازار بهشدت محدود بود و افراد کمی در فرایندهای آن دخیل بودند؛ و درعینحال بیماران هم دقیقاً نمیدانستند که از چه طریقی باید به آنها دسترسی پیدا میکردند. پس من باید راهی برای شناساندن خودم به آنها پیدا میکردم.
پس اولین اقدام من برای ساخت برند شخصی من بهعنوان فردی با تخصص درمان زخم، شناسایی مخاطب بود.
در این راه من دو سری مخاطب داشتم:
1. پزشکان و پرستاران و خریداران دستاندرکار و کادر درمان که مشتریان اصلی محصول (پانسمانهای نوین) من بودند.
2. بیماران که مصرفکنندگان اصلی این محصولات و خریداران نهایی بودند.
یک مسئله
اما بهمحض اینکه این اقدام را انجام دادم، متوجه یک موضوع اساسی شدم. قبل از اینکه وارد بازی با مخاطب بشوم، نیاز بود که به تواناییهای خودم در این زمینه رجوع میکردم. من بهعنوان یک فرد “محبوبه رمضانیان” چه کسی هستم و چرا باید در این زمینه تواناییهای خودم را افزایش بدهم؟
پس به یک قدم قبل برگشتم و وارد اولین فاز برند سازی شخصی تخصصی شدم.
بدون دیدگاه