شاید خیلی از افراد زمانی که نام محبوبه رمضانیان را در گوگل جستجو میکنند، با سخنرانیهای من در حوزه درمان زخم مواجه شوند. بد نیست با نحوه ورود من به این بازار آشنا شویم. یکی از راههایی که به قول استیو جابز، قاعده اتصال نقاط (Connecting the Dots) به ما میآموزد.
قبل از مصاحبه
بیشتر از نه سال پیش، وقتی برای مصاحبه کاری به یکی از شرکتهای معتبر تجهیزات پزشکی دعوت شدم، تمایل زیادی نداشتم. تصمیم گرفتم صرفاً برای آشنایی با این فیلد در جلسه شرکت کنم. سر کوچه با یکی از فجیعترین صحنههای زندگیام مواجه شدم. یک بچهگربه به همراه مادرش با ماشین تصادف کرده بودند، مادر در جا کشتهشده بود، اما بچهگربه در حال خونریزی بود. بدون لحظهای فکر کردن، حیوان را به دانشکده دامپزشکی آنطرف خیابان آزادی، خیابان قریب رساندم. به مسئولین اعلام کردم که تمام هزینهها را پرداخت میکنم، فقط باید به یک مصاحبه شغلی بروم.
حین مصاحبه
وقتی به محل مصاحبه رسیدم، شالم در اثر مقاومت بچهگربه پاره شده بود (متوجه نشده بودم)؛ و به علت شستن دست و صورت خونی، تمام آرایشم پاکشده بود. مدیر که مرد جوان و بسیار موقری بود بعد از گذشت چند دقیقه از مصاحبه، علت دیر آمدن مرا پرسید. بهطور کامل توضیح دادم و ایشان با خنده گفتند: “به همین دلیل با لباس پاره اومدی مصاحبه، گفتم چه اعتمادبهنفسی داره این دختر “.
پس از مصاحبه
بعد از گذشت چهار سال از همکاری من با آن شرکت، با همسر مدیرم ملاقات کردم. به من گفتند که آقای مدیر داستان آن مصاحبه را برای ایشان بازگو کرده و تصمیم به استخدام من گرفته است.
باورکردنی نیست که یک بچهگربه زخمی دلیل وجود من در بازار “درمان زخم ” بود.
بدون دیدگاه